اینجا جایی ست که ارزش دل

قدر یک مورچه ست

هر دو

خواسته یا نا خواسته

زیر پا له می شوند

به تازگی خدا را دیدم!

از او پرسیدم:

می بینی چه کرده ای؟!

گفت:

سیگار داری رفیق...؟؟؟!!!

خياباטּ نيست كه از هـَماטּ جايے كـه آمدے بـــِروے !

بــِفهم اين لامصـَب

اسـمَش احسـاس اسـت ...

روحم میخواهد برود...
یک گوشه بنشیند
پشتش را بکند به دنیا
پاهایش را بغل کند
و
بلند بگوید:
"من دیگر بازی نمی کنم

چند میگیری تا اینبار هنگام رفتن
خیالت را هم با خودت ببری؟!
کمی انصاف داشته باش بی معرفت،
هنوز جای نگاهت تیر میکشد!
با من که مشتری ثابت خنده هایت بودم
ارزان تر حساب کن...
اشکهایم به کنار...
هر تار موی سپیدم چند می ارزد؟

کمی شیک تر، روشنفکرانه تر و با مسئولیت کمتر…..

نــــامــــردهــــا...

" چـــــند بُـغــض ؟" بـه یــک گــــلو ...!؟

لطفـــــا ً يكــــي يكــــي بياييـــــد ...

من به جایت می بارم. “

دلـم را میـسوزانـند

همه چیز آرام است ..

دل من

استثنـــاســت ...!

یادش بخیر وقتی معلم می خواست درس بپرسه یکی که داوطلب می شد ،

یه نفس راحت می کشیدیم دلم برا یه نفس راحت کشیدن تنگ شده !!!

کـــــاش مي شد


گـــاهي دست اتفـــــاق را بگيـــــريم که نيفـــتد..


کاش...

تنها بودن قدرت میخواد
و این قدرت را کسی به من داد
که روزی میگفت: .
.
.
.
.
.
.
.
.
.
تنهـــــــــــــــــــــا یت نمیگذرام!!!

به چــــه تشبیه کنم نــام تو را
به بــــهار
یا به آبی زلال دریــــا….! ســـــاده تر می گویم
تـــو
تــــمامیت
احساس منی …

وقتی می گویم : دیگر به سراغم نیا !
فکر نکن که فراموشت کرده ام ….
یا دیگر دوستت ندارم !
نه ….
من فقط فهمیدم :
وقتی دلت با من نیست ؛
بودنت مشکلی را حل نمی کند ،
تنها دلتنگترم میکند … !!!

هیچوقت یک پرنسس نمیشد…

دیشب یهو دلــــــــــــم کودتا کرد

" تو " رو می خواســـــــــــت

ســَـرَم رو کردم زیر ِ بالشت

آروم به دلـــــــــــم گفتم

خــــــــــفه شو!!

!! دوره دموکراسی گذشته

می زنم لهـــــــــت میکنمآاا...!!

بــــــاورم نـــیـــســـت

کـــه آن ســـاده تــــر از آب

مـــرا آتــــش زد .. !!

خیلیا ۲۰ سالگی میمیرن،

۸۰ سالگی دفن میشن ...

ناراحت چه هستی؟



دنیا که به اخر نرسیده!



من نشد



یکی دیگه



تو که عادت داری..!!

عطرها و آهنگ ها بی رحم ترین عناصر زمینند !



بی انکه بخواهی . . .



می برندت تا قعر خاطراتی که برای فراموشیشان تا پای غرور جنگیدی

تا بودی لا اقل سایه ای بر سرم بود...

سایه ترس نبودنت...

ولی الان ...!!!

تنهایی سایه ندارد...

ولی درد ... دارد.

چه ساده فريب عمقم را خوردي ،



همان زماني كه



لنگر سنگين نگاهت را ،



در من انداختي ،



كشتي ات را به گل نشاندم ......